شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۱

امروز رفتم خونه دوست دختر 15 سال پيشم
شوهرش نبود
بچه هاش مدرسه بودن
فقط درد دل کرديم
شايد حتی اگر من يه خورده پام می لرزيد
ولی اون کاملا وفادار بود
شوهرش يه کاخ، يه ويلا و يه بنز کپل براش گرفته
ولی اصلا خوشبخت نيست
زار می زد
نمی دونم رفتنم کار درستی بود يا نه
ولی حالا می دونم که تعريف خوشبختی خيلی سخته
واقعا خوشبختی چيه؟
کسی هست که بدونه؟
کسی هست که خوشبخت باشه؟
شايد يه عشق دوطرفه
ولی نه، اصلا عشق دوطرفه ميشه؟
ما که نديديم

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی