جمعه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۱

اولش کنجکاويه
مي خوای ببينی مي تونی يا نه
بعد مي شه درد دل
بعد مي خوای يه کاری کنی که بقيه خوششون بياد
که مطرح بشی
بعد کلافگيه
که حالا چی؟

من سعی مي کنم خودم باشم
فقط

پنجشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۱

به دادم برس
...
ديگه نمی تونم
...

سه‌شنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۱

آدمها دو دسته اند
يک دسته کسانی که با صورتکی خود واقعی را پوشانيده اند
هر کس بنا به ملاحظاتی
و به علت شرايط جامعه ای که در آن زندگی مي کند
و آنان رياکاران اند

و يک دسته کسانی که
...
...

آدمها يک دسته بيشتر نيستند

نيازمنديها

به تعدادی خواننده روزانه علاقه مند به ذهنيات ماليخوليايی اينجانب نيازمنديم
دارندگان صفحات پر بيننده به شرط لينک دادن اولويت دارند
malikhooloya.blogspot.com

قابل توجه تندرو های زحمت کش
لطفا سايت اينجانب را هک کنيد
zedde hame chi va hame kas.blogspot.com

سوژه نيازمنديم
اولويت با خرس و سگ و مگس و خط و نقطه و خودم و کارم و آی بی ام و چمن زن همسايه و سوپر مارکت سر کوچه و آبجو و سينما و دانشگاه و عشقم و خاطراتم و مادر بزرگم و غيره است
آخه من هر چی بنويسم خوبه
delane tangestan.blogspot.com

مقداری ذوق و استعداد برای نوشتن نيازمنديم
anjomane mashadi haye moghime tehran.blogspot.com

تازگی ها باکره
مثل پدر بزرگ ها
بيشتر نصيحت مي کنه
ولی هميشه حرف حساب مي زنه
کاش بشه اونطوری بود
ما که ارادت داريم

فقط يه توضيح

زندگی من خيلی موفق و خوبه
ازدواچم هم به نظرم کاملترين و بهترين بوده
واقعا مي گم
مسئله اينه که من فقط وقتی خيلی ناراحتم ميام اينجا
وقت خوشی کی وقت وبلاگ داره؟
اينجا برام جای درد دل بوده
شايد بعد از اين سعی کنم دوطرفه باشه

فقط يه توضيح بود

شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۱

امروز رفتم خونه دوست دختر 15 سال پيشم
شوهرش نبود
بچه هاش مدرسه بودن
فقط درد دل کرديم
شايد حتی اگر من يه خورده پام می لرزيد
ولی اون کاملا وفادار بود
شوهرش يه کاخ، يه ويلا و يه بنز کپل براش گرفته
ولی اصلا خوشبخت نيست
زار می زد
نمی دونم رفتنم کار درستی بود يا نه
ولی حالا می دونم که تعريف خوشبختی خيلی سخته
واقعا خوشبختی چيه؟
کسی هست که بدونه؟
کسی هست که خوشبخت باشه؟
شايد يه عشق دوطرفه
ولی نه، اصلا عشق دوطرفه ميشه؟
ما که نديديم

کاستن کاهيدن
کاهش جانم
کم
کم

شاعر می گه
آری تا شقايق هست زندگی بايد کرد
ولی آدم فکر می کنه
يه روزايی
يه جورايی
زندگيه که داره آدمو000
و چقدر دردناکه
ببخشيد چقدر درد داره

پنجشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۱

چقدر باکره و دلتنگستان خوب مي نويسند
واقعا که ايوالله

خوب بالاخره خانوم زنگ زدن و ما رفتيم خونه
ولی ديدم بکلی نسبت بهش عوض شد.
و به زندگی مشترک
شايدم دارم بزرگ ميشم

دوشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۱

سه شبه که تو هتل مي خوابم
مسخره است؟
اون خونه و زندگی و دبدبه کبکبه
و خوابيدن تو هتل بزرگ تهران؟
نمی دونم زن ذليليه يا خوب بودنه
ولي جواب بعضی حرف ها رو نمي شه داد
فقط وقتی خيلی جوش آوردم
از خونه زدم بيرون
سه روزه زنگ نزده بگه خرت چند؟
عشق؟ ها ها ها ها
آدما فقط دنبال اونی هستند که از زندگی توقع دارند
به هر قيمتی
شوهر؟
به درک بره و بميره
ولی من ميگم اين بايد بشه
مشکل تويه
زندگی مشترک؟
شعار نده که حالم به هم خورد
مشکل خودته

بچه کوچولو چشاتو وا کن و زندگيه واقعی رو ببين
اين رمان نيست
واقعيته
با حروف درشت

خسته شدم از خوب بودن
مردم از اين که همه گفتند فلانی چه آدم خوبيه
چرا من نمی تونم مثل بقيه باشم؟
فقط خودم رو در نظر بگيرم
و راحت بگم
نه
نمي تونم
نه نه نه نه
بايد نه گفتن رو تمرين کنم

دلم گرفته
چرا کسی نيست که تو را برای خودت بخواهد؟
چرا کسی نيست که تورا بفهمد؟
واقعا که چراغ های رابطه تاريکند
همه متوقع
همه طلبکار
کو عشق؟
عشقی که کسی واقعا تو را و فقط تو را بخواهد
همانطور که هستی
چراغ های رابطه تاريکند

شنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۱

زندگی چيست؟
صورتک هايی هستيم که خود واقعی را پوشانده
و دروغ و دروغ و دروغ
و بعد مرگ
خود" کی زندگی مي کند؟
!!!

تا حالا عاشق شدين؟

فيلم "مزاحم" از سيروس الوند رو ديدم که فقط يه دفاعيه شعاری از جامعه هنرپيشه هاست که بد جوری هم توی ذوق ميزنه
يعنی چقدر هنرپيشه ها آدم های خوب و پاکی هستند
حرفم خوبی و بدی هنرپيشه ها نيست
حتی نمي خوام روی نوع دفاع شعاری بحث کنم که به نظر من تاثير عکس داره
فقط ميخوام بگم صحنه آخر فيلم خسرو شکيبائی به امين حيائی مي گه

تو هنوز عاشق نيستی
برو هر وقت عاشق شدی بيا

راست ميگه
تا نشی نمي فهمی
برو هر وقت عاشق شدی بيا

هدف از نوشتن چيست؟
ثبت آن چه که در فکر ما است
نوشتن چيزی که ديگران را خوش آيد
نظرات واقعی ما
داستان يا جملات زيبا
مطالب خواندنی
شوخی و لطيفه
خاطرات واقعی يا غير واقعی

همه اينها زيباست
بخوانيم ، بنويسيم
بگذاريم که بخوانند و بنويسند

ياد بگيريم که بد نگوييم
ياد بگيريم که جواب ندهيم
ياد بگيريم که قهر نکنيم

با هم زندگی کردن را بيشتر بياموزيم
و به هم حق فکر کردن و گفتن را بيشتر بدهيم

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۱

نوشتن خيلی سخته
هم وقت مي خواد و هم استعداد
حالا بيشتر مي فهمم که اونائی که وبلاگشون رو دوست دارم
چه زحمتی مي کشن
يا لااقل چه استعدادی دارن